رفت...

به همین سادگی

دیگر از چه می توان گفت

وقتی عشقی نیست

رفت

و من

و غروب

و تنهایی

به همین سادگی!

 

زمستون کوتاهه

ظهرهای برفی زمستون

که بیرون آسمون تاریکه

نشستن کنار بخاری و

خوندن یه کتاب

همراهه یه قهوه ی داغ

می شه تموم زندگی من.