یه تصمیم

ما آدما هر روز صبح که از خوب پا می شیم یه انتخاب داریم.

اون هم انتخاب بین داشتن احساسات خوب یا بده.

من می خوام از این به بعد هر روزمو با احساسات خوب شروع کنم

و نهایت لذت رو از همه چی ببرم.

از زندگی کردنم، از سالم بودنم، از خوشبخت بودنم

(از لحاظ این که هیچ وقت چیزی تو زندگیم کم نداشتم)

و مخصوصا بیشترین لذت رو ببرم از تنهاییم!

 

نظرات 3 + ارسال نظر

هوالمحبوب
فقط عشقه که میتونه به احساسات جون بده. نیروی عشق میتونه دنیا رو زیر و رو کنه . اگه میخوای زندگی رو با احساسات خوب شروع کنی باید عشق بورزی . عشق به خدا. عشق به مادر. عشق به پدر. عشق به وطن....و عشق به همه خوبیها.

سروش شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 17:49 http://lack.blogsky.com

خوشا به حالت
کاش منم بتونم
آخه صبح وقتی هیچ کس نیست دو تا لقمه بزاره تو دهنت
و تو هم اونقدر آدم تنبلی باشی که گرسنگی و راحتی رو به سیری و تلاش ترجیح بدی دیگه نمیشه حس خوبی داشت
راستی آپکی کردم

سروش یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 11:04 http://lack.blogsky.com

باور کن که واست جالب میشه
مثلا یکی از نماینده های مجلس هشت سید محمود دعایی هستش که تو این کتاب میگه که این بابا تو فرانسه دزدی میکرده
خوشحالم کردی که به خاطرم میخوای بخونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد